English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5864 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slew U حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
friction feed U مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
skip U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips U حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
tractor feed U روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
friction feed U تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
paper U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papered U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papering U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
feed U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feeds U روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
sprocket feed U محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
sheet U سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheets U سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sprocket holes U مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
prints U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
print U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
paper U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papering U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papers U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papered U روش حرکت دادن کاغذ به جلو
NCR paper U کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
wire matrix printer U یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
indent U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indents U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indenting U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
plotters U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
papering U محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
feed U مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
papers U محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
slewing rate U نرخ عبور یک کاغذ سفید ازمیان چاپگر
feeds U مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
papered U محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
paper U محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
platen U نگهدارنده کاغذ در چاپگر نورد ماشین تحریر
escapement U تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
feeder U مکانیزمی که به طور خودکار کاغذ درون چاپگر می گذارد
feeders U مکانیزمی که به طور خودکار کاغذ درون چاپگر می گذارد
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
cut U روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
autos U سیستمی که در آن کاغذ چاپگر به طور خودکار به صفحه بعد می رود
auto U سیستمی که در آن کاغذ چاپگر به طور خودکار به صفحه بعد می رود
aligner U وسیلهای که از صاف بودن کاغذ در چاپگر اطمینان حاصل میکند
cuts U روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
label U برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند
ink U چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
inks U چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
dot U روش استاندارد برای شرح تواناییهای resolution کاغذ چاپگر یا اسکنر
labels U برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند
labelled U برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند
labeling U برچسبهای متحرک که روی کاغذ نصب میشود و وارد چاپگر می شوند
dotting U روش استاندارد برای شرح تواناییهای resolution کاغذ چاپگر یا اسکنر
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
formed U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
forms U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
feed U وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی
feeds U وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی
form U حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
sheet U وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
sheets U وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
carriages U کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
carriage U کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
teletypewriter U صفحه کلید و چاپگر متصل به سیستم کامپیوتری که مستقیماگ یا به وسیله نوار کاغذ پانچ شده داده وارد میکند
spark printer U چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند
lasers U چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
laser U چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
reverse U حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
reversing U حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
reverses U حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
reversed U حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
dye sublimation printer U چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
plotters U با حرکت داده قلم به دو جهت و کاغذ ثابت
plotter U با حرکت داده قلم به دو جهت و کاغذ ثابت
thermal U نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
penned U وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
pens U وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
penning U وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
pen U وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
solid U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solids U چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
folds U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
accordion fold U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
folded U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
fold U یک تکه در یک جهت و تکه دیگر در جهت مخالف تا کاغذ بدون دخالت کاربر وارد چاپگر شود
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
printhead U 1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
carriages U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
form U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
forms U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
formed U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
PRN U نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
shifting U حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
insert U [قرار دادن پود میان تار]
xerographic printer U چاپگر تصویربردار از عکس چاپگر تصویر بردار
interpolated U در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolates U در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolating U در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
interpolate U در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن
printed U قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
centered U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centers U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
prints U قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
print U قرار دادن حروف یا عددها در جوهر روی کاغذ
center U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centre U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centred U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
LCD U چاپگر کاغذ که از تابلوی CCD در مقابل نور روشن استفاده میکند تا تصاویری را روی رسانه حساس به عکس نشان دهد. تابلوی CCD عبور نور را متوقف میکند بجز در پیکس هایی که تصور را شرح می دهند
binds U چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
bind U چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
medoterranean U واقع در میان چند زمین میان زمینی
dump U نشان دادن متن یا گرافیک روی صفحه نمایش بر روی چاپگر
move U حرکت دادن
movement U حرکت دادن
shifts U حرکت دادن
stir up <idiom> U حرکت دادن
moves U حرکت دادن
moved U حرکت دادن
shift U حرکت دادن
shifted U حرکت دادن
download U 1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر
coursed U بسرعت حرکت دادن
course U بسرعت حرکت دادن
interrupt U حرکت دادن وقفه
interrupts U حرکت دادن وقفه
interrupting U حرکت دادن وقفه
scurry U بسرعت حرکت دادن
scurried U بسرعت حرکت دادن
propels U بردن حرکت دادن
moom umjigigi U حرکت دادن بدن
routes U فرمان حرکت دادن
scurries U بسرعت حرکت دادن
propelled U بردن حرکت دادن
moveable U قابل حرکت دادن
propel U بردن حرکت دادن
courses U بسرعت حرکت دادن
scurrying U بسرعت حرکت دادن
route U فرمان حرکت دادن
stirred U حرکت دادن بهم زدن
traversing U حرکت دادن لوله در سمت
advancing U حرکت دادن چیزی به جلو
advances U حرکت دادن چیزی به جلو
advance U حرکت دادن چیزی به جلو
stirrings U حرکت دادن بهم زدن
stirs U حرکت دادن بهم زدن
maneuver U حرکت دادن یاحرکت کردن
commercial water movement U حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
traversed U حرکت دادن لوله در سمت
traverse U حرکت دادن لوله در سمت
stir U حرکت دادن بهم زدن
air movements U حرکت دادن ازراه هوا
traverses U حرکت دادن لوله در سمت
whiff U باصدای پف حرکت دادن وزیدن
impacts U چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact U چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
kerning U کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
rouse U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
roused U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
give free rein to <idiom> U اجازه حرکت یا انجام کاری را دادن
scull U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
yaw U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
sculls U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculled U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
yawed U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
rouses U از خواب بیدار شدن حرکت دادن
letter quality printer U چاپگر با کیفیت حروف خوب چاپگر با کیفیت عالی
intervenient U در میان اینده واقع در میان
futtock U میان چوب میان تیر
flows U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flow U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flowed U درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
DFD U نمودار نشان دادن حرکت داده در سیستم
carry U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carried U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carrying U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carries U حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
man handle U با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
scratch paper U کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
trap U سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
windage U پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
byte U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
cursor tracking U حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
bytes U حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
joysticks U با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick U با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
mechanical mouse U وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود
Recent search history Forum search
1affixation
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1یک روز در میان
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1The only thing standing between you and your goal is the bullshit story you keep telling
1wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
1to take a spell at whell
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com